پیام نما

ایرانگردی و جهانگردی عدالت عابدینی

پیام نما

ایرانگردی و جهانگردی عدالت عابدینی

پیام نما
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسیاب شتر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ورزنه

سالها قبل در میان تصاویر آنالوگ که از روستا چاپ کرده بودم، پدر تنها تصویر گاوی در چمن را می پسندد و با ذوق زدگی می گوید: «به این می گن عکس!»  و دیگر هیچ نمی گوید. این هم از تشویق ها پدرجان آن دنیا رفته ام.
تعجب می کنم از میان آن همه عکس، چرا این عکس را انتخاب می کند؟ این همه خانه و منظره و آدم نشانش دادم آخرش گاو!!
البته از یک جهت  این انتخابش بد هم نبود. چرا که گاوها معمولا در جاهای سرسبز هستند و کمتر خشک پسند هستند. 
حال در شهر ورزنه با دو پیشنهاد جانانه روبرو هستم. حتما باید ببینم که اگر نبینم نصف عمرم بر فناست.  گاو چاه و آسیاب شتری که دو حیوان نقش آفرینان اصلی این مکان ها هستند  ولی قبلش یک سرچی در مورد گاو می کنم تا بیشتر در موردش  بدانم و بعد بروم که دست خالی پیشش نباشم. 
گاوها حافظه بسیار قوی ایی دارند مثلا محل روییدن بهترین علف ها در چراگاه ها و محل به دنیا آمدن گوساله خود را به خوبی به یاد می سپارند. آنهایی را که به خانواده و خودشان آسیب رسانده اند را هم فراموش نمی کنند  و حتی قیافه صد نفر از اعضای گروه خود را به خاطر می سپارند. 
گاوها صمیمت خود را نسبت به هم با لیسیدن نشان می دهند. برای مرگ عزیزانشان هم اشک می ریزند. 
فارغ از این سرچ کردن ها، در زمان نادرشاه به کسانی که در جنگ شرکت می کردند، پس از بازنشستگی گاو می دادند،  گاو یعنی گردش کامل یک زندگی روستایی. 
خب این بخشی از اطلاعات در مورد گاو بود. کاملش در این نوشتار جا نمی گیرد. بریم سروقت گاو چاه.
گاو چاه جایی خارج از شهر ورزنه و در جنوب شرق شهر است.

حاج ابراهیم گاوچاه

حاج ابراهیم مردی ریزنفش با کُتی سیاه راه راه، کلاه سبز پشمی و  ژاکتی قهوه است. ابروانی پرپشت دارد و چین و  چروک صورتش سن بالای شصتش  را نشان می دهد.  خیلی رسا و قشنگ صحبت می کند مثل یک سخنران مسلط.  لهجه اش بیشتر از آنکه به اصفهانی ها شباهت داشته باشد به یزدی ها می خورد. 
از دوران کودکی اش می گوید که چطور گاوها در زمین های خشک، آب را از اعماق زمین بیرون می کشیدند و باعث آبیاری و آبادنی بخش عمده ای از زمین های کشاورزی می شدند. 
اما از حدود نیم قرن پیش که موتورهای برقی آمدند، گاوها بیکار شدند. طوری که حتی نسلشان هم منقرض شد مخصوصا گاوهای دوکوهانه. و تنها وسایل باقی مانده از آنها شدند موزه ای برای علاقمندان. 
تا اینکه حاج ابراهیم دست به کار می شود و سعی در احیای این سنت دیرینه می کند. با مشکلات زیاد، گاو سیستانی کوهان دار  از پاکستان به واسطه تهیه می کند. 
بعد از حدود هشت ماه به همراه برادرش گاو وحشی پاکستانی را رام می کند، آن هم  به قول خودش با علف و ناز و نوازش و آواز مثل سنت قدیم. از همان زمان یعنی از 13 سال پیش شروع می کند به آب کشیدن از اعماق چاه مثل گذشتگان. هر دفعه 200 لیتر آب بیرون می کشد و تا 3000 متر زمین را آبیاری می کند. 

گاو چاه حاج ابراهیم ورزنه

در این روش یک سر طناب را به کوهان گاو و سر دیگر را به دلو می بندد. با حرکت گاو، آب از چاه بالا می آید و به سمت زمین های کشاورزی جاری می شود. 
اما گاو فقط با صدای حاج ابراهیم حرکت می کند و نه با صدای دیگری. 
شعرهایی هم که حاج ابراهیم می خواند، بیشتر شعرهای محلی یا شعرهای باباطاهر هستند که با حال و فضای آنجا هم تناسب  دارد.
33 قطعه به گاو بسته شده است که هر کدامشان اسم مخصوص به خود را دارند. 
تفاوت اجرای آن زمان با زمان حال این بوده که در زمان گذشته شاید در روز با 150 تا 200 گاو این کار را انجام می دادند ولی امروز فقط یک نفر انجام می دهد.
 چه شکوه و عظمتی داشت که 150 گاو حرکت می کردند و برای هر گاوی یک نفر می خواند. 

ورزنه

وقتی حاج ابراهیم شروع به خواندن می کند، گاو یک مسیر کانالی به عرض دو متر در طول حدود 5 متر را از یک سطح شیب دار به سمت پایین  حرکت می کند. جالب اینکه در انتهای حرکتش، خیلی دقت می کند که نه یک قدم جلو برود و نه کمتر! اگر جلوتر برود طناب پاره می شود و اگر عقب تر بماند اصلا آبی از دلو جاری نمی شود. 
این گاو چاه در یک محوطه بزرگ قرار گرفته که دور تا دورش خانه های بوم گردی برای گردشگران دارد. مخصوصا جایی هم برای دم کردن چای زغالی قرار داده اند که حال آدم را حسابی خوب می کند. 
بعد از دیدن گاو چاه به آسیاب شتری قدرت می روم. 
آسیاب شتری فاصله چندانی با گاوچاه ندارد. مسئولین آسیاب با «قدرت اله محمدی» است. مردی خوش تیپ با سبیل پرپشت و کلاهی نمدی به سر و لبخندی همیشه بر لب.
 به همراه چند نفر دیگر در اتاقکی نشسته و چایی زغالی هم در حال آماده شدن است. اتاقک را انواع اشیای قدیمی احاطه کرده اند. 
قدرت از خشک شدن آب زاینده رود و از بین رفتن ته مانده کشاورزی در شهر ورزنه و آمدنش به سمت بومگردی و احیاء آسیاب شتری می گوید. 
هر چند که از وضعیت ایجاد شده ناخشنود است اما از شرایط جدید پیش آمده هم ناراضی نیست و خشنودی اش را هم پنهان نمی کند. 

خوشحال است که با توریست های خارجی بسیاری توانسته ارتباط برقرار کند. از کمرویی اولیه اش در ایجاد ارتباط با خارجی ها  می گوید اما وقتی که ارتباطات بیشتر می شود، حتی می تواند جسته و گریخته انگلیسی هم صحبت کند. تلفظ کلمات انگلیسی را خوب بیان می کند. 
به همان خوشرویی، آماده می شود که آسیاب شتری و طرز کارش را نشانم دهد. 
شتر 40 ساله نامش ماشاء اله است. در اتاقکی نزدیک آسیاب استراحت می کند و فقط در زمان ها خاصی به داخل آسیاب آورده می شود که کاملا مدور است در اینجا هم دیوار و سقف کاملا با اشیاء قدیمی پر شده اند. سقف گنبدی آسیاب هم سرما و گرمای آنجا را تنظیم می کند. 
شتر به آرامی دنبال قدرت حرکت می کند. قدرت شتر را با ابزارهای لازم به آسیاب می بندد. . شتری که روزانه 300 کیلوگرم گندم را با حرکت به دور محور آسیاب می کند. شتر اگر بخواهد به مدت طولانی ایی دور آسیاب بچرخد باید که چشمانش بسته باشد تا سرگیجه نگیرد. 
با چرخیدن شتر روزانه 300 کیلو  گندم و  جو آرد می شود. 
آسیاب شتری قدمتی سیصد ساله دارد. همه ابزارهای استفاده شده از چوب عناب هستند که این راز ماندگاری چوب است. 
اینجا هم شتر با آواز خواندن قدرت شروع به حرکت می کند. 
پایان این نمایش زیبا، نوشیدن دوغ محلی از مشک بوده است. 
خلاصه اینکه این شتر و گاو هر چند که مثل سابق کمک حال کشاورزان نیستند، اما با جذب گردشگر و توریست، به نوعی به کشاورزان کمک هم می کنند. 

 

 

آسیاب شتری قدرت ورزنه


ورزنه

 

ورزنه

 

ورزنه

 

ورزنه

 

آسیاب شتری قدرت ورزنه

 

آسیاب شتری قدرت ورزنه

 

گاو چاه ورزنه

 

ورزنه پ

 

ورزنه

 

ورزنه

  • عدالت عابدینی