آقای جعفری از ناامنی جاده ای می گوید که در حال حرکت در آن هستیم. می گوید در اینجا یا قاچاقچیان مواد مخدر بودند یا آدم!
بلافاصله می پرسم: آدم هم قاچاق می کردند؟
می گوید: منظورم قاچاق افغانی ها از آن سوی مرز بود.
جاده به قدری ناامن بود که از ابتدای شب دیگردر آنجا امکان تردید نبود. اما سال هاست دیگر به واسطه تلاش های نیروی انتظامی امنیت نسبی در این منطقه برقرار شده است.
هیجان زیادی برای دیدن روستایی دارم که به سمتش می رویم. روستایی تک و تنها در انتهای جاده ی نهبندان به سمت کرمان.
روستایی که بعد از آن تا 200 کیلومتری هیچ آبادی ایی نیست.
بعد از عبور از کوه های مریخی به سمت غرب به مسیری صاف و هموار می رسیم که هیچ موجودی جز شترهای در حال چرا نیست.
روستای دهسلم از دور با نخل های ایستاده و استوارش دیده می شود. گفته می شود این روستا توسط شخصی به نام «سلم» ساخته شده، به همین خاطر به آن دهسلم می گویند.
بالاخره به روستا می رسیم. روستا تقریبا خاله از سکنه هست. یا لااقل ما کسی را نمی بینیم. کمی نمی گذرد با آقایان گلی و پروین آشنا می شوم که در آنجا مشغول تدریس هستند و با ما همراه می شوند برای نشان دادن قسمتهای مختلف روستا.
کوچه پس کوچه روستا را کمی شن گرفته است. اینجا هم مردم و هم خانه سازگار با کویر شده اند. معماری خانه باید به گونه ای باشد که خوب از سرما و گرما حفاظت کند.
قلعه ای هم در اطراف روستا هست که دیواری از آن بیشتر باقی نمانده است. قلعه ها هم دیگر کاربری گذشته را ندارد.
کمی جلوتر که می رویم زمین های کشاورزی آنجا را می بینیم. سبزتر از آنجایی بود که تصورش را می کردم. چطور امکان داشت در حاشیه کویر چنین زمین های سرسبزی باشد.
نخلستان ها، رودشور، دریاچه نمک و کویر دهسلم برخی دیگر از دیدنی های دهسلم هستند.
خانه روستایی در دهسلم
به نظر می آید جای کولر در اینجا زیادی است
بیشتر مردم دهسلم کار شترداری می کنند
روستای دهسلم از بام خانه
نخلستان ها و مزارع زیبای دهسلم
بازمانده هایی از قلعه قدیمی در روستا
مردمانی در انتظار بازگشت یک زائر - تصاویر مربوط به زمان قبل از کرونا است
کوه های مریخی بین دهسلم تا نهبندان
جاده زیبای دهسلم به نهبندان