پیام نما - حیا هم خوب چیزیه!سال های ورود ویدئو به کشور و ممنوعیت استفاده از آن را کمتر کسی است که در آن زمان بوده باشد و به خاطر نیاورد. ویدیوئی که از هفت خوان رستم در میان پتو و کیف سامسونیت می گذشت تا به خانه برسد و شخص بتواند در خفا و پنهان و دور از هر نظری یک فیلم غیرمجاز را تماشا کند.
بعد از ویدئو، ماهواره میهمان دیگر بود با برنامه های متنوع تر و جذاب تر! باز هم مجازاتی بر آن تعیین شد و جریمه ای!
اما گویا گوش کسی به آن بدهکار نبود، دیگری قریب به اتفاق خانواده های صاحب آن شدند و بگیر و ببندها و پارازیت ها نتیجه ای نداشت و با وجود جرم بودن، داشتن،چنین وسیله ای دیگر در اکثر خانواده ها چیز عادی ایی شد.
دلایل مختلفی برای ورود این وسیله وجود دارد. آموزش، آگاهی از آخرین اخبار روز دنیا، تماشای فیلم های به روز و سانسور نشده و بسیار جذاب و ...!
صحنه هایی که وقتی زمانی آن ها را می دیدیم سرتاپایمان سرخ می شد و از خجالت آب می شدیم ولی دیگر به سوی عادی شدن پیش می رود و خیلی چیزهای دیگر به مدد همین رسانه ها برای مان عادی می شود.
چیزی که قبلنها ممنوع بود ولی حالا دیگر جمیع خانواده با هم به تماشایش می نشینند!
چیزی که دنیای امروز به سمت آن پیش می رود، ولی آیا این راه درستی که به سمت آن پیش می رویم!؟ آیا این ها نمی تواند باعث نوعی بی حیاگری در سطح جامعه و سست شدن بنیان خانواده و بالتبع آن از هم پاشیدگی و در هم ریختگی آن شود!؟
شاید این ها برای ما بزرگتر ها عادی شود که چیز خوبی هم نیست اما کودکان در این بین چه تقصیری دارند که باید وقت و انرزی خود را صرف این برنامه های پوچ و مبتذل و بی ارزش کنند!؟ چرا این روند عادی سازی را می خواهیم به آنها هم سرایت دهیم!؟ چرا!؟
چرا همیشه انتظارات ما از مقامات فرهنگی و ... است که فکری به حال این معظل کنند و خودمان به دنبال راه حل نیستیم؟
در دوران دانشجویی در خصوص نقش تلویزیون در رسانه های غربی تحقیق می کردم. یکی از نکات مهم این بودکه آنها برنامه های تلویزیون را برای گروه های سنی مختلف تقسیم بندی می کنند، و کودک جرات ندارد هر برنامه ای را تماشا کند. حتی سریال هایی که در تلویزیون خودمان در آخر شب نشان می دهد، بچه ها حق تماشای آن را ندارند. چرا که این سریال های برای گروه سنی آنها نیست؟
در اینجا یا باید بپذیریم و تسلیم بشویم برای هر خوراکی که رسانه ها در اختیارمان قرار دهیم و یا اینکه با تدبیر و اندیشه به دنبال راه حل اساسی برای این معضلات باشیم و بدانیم که راه حل آنها در خودمان هست و لاغیر.
بی گمان راه حل هم وجود دارد. اگر در پی اش باشیم می یابیم.
بعد از ویدئو، ماهواره میهمان دیگر بود با برنامه های متنوع تر و جذاب تر! باز هم مجازاتی بر آن تعیین شد و جریمه ای!
اما گویا گوش کسی به آن بدهکار نبود، دیگری قریب به اتفاق خانواده های صاحب آن شدند و بگیر و ببندها و پارازیت ها نتیجه ای نداشت و با وجود جرم بودن، داشتن،چنین وسیله ای دیگر در اکثر خانواده ها چیز عادی ایی شد.
دلایل مختلفی برای ورود این وسیله وجود دارد. آموزش، آگاهی از آخرین اخبار روز دنیا، تماشای فیلم های به روز و سانسور نشده و بسیار جذاب و ...!
صحنه هایی که وقتی زمانی آن ها را می دیدیم سرتاپایمان سرخ می شد و از خجالت آب می شدیم ولی دیگر به سوی عادی شدن پیش می رود و خیلی چیزهای دیگر به مدد همین رسانه ها برای مان عادی می شود.
چیزی که قبلنها ممنوع بود ولی حالا دیگر جمیع خانواده با هم به تماشایش می نشینند!
چیزی که دنیای امروز به سمت آن پیش می رود، ولی آیا این راه درستی که به سمت آن پیش می رویم!؟ آیا این ها نمی تواند باعث نوعی بی حیاگری در سطح جامعه و سست شدن بنیان خانواده و بالتبع آن از هم پاشیدگی و در هم ریختگی آن شود!؟
شاید این ها برای ما بزرگتر ها عادی شود که چیز خوبی هم نیست اما کودکان در این بین چه تقصیری دارند که باید وقت و انرزی خود را صرف این برنامه های پوچ و مبتذل و بی ارزش کنند!؟ چرا این روند عادی سازی را می خواهیم به آنها هم سرایت دهیم!؟ چرا!؟
چرا همیشه انتظارات ما از مقامات فرهنگی و ... است که فکری به حال این معظل کنند و خودمان به دنبال راه حل نیستیم؟
در دوران دانشجویی در خصوص نقش تلویزیون در رسانه های غربی تحقیق می کردم. یکی از نکات مهم این بودکه آنها برنامه های تلویزیون را برای گروه های سنی مختلف تقسیم بندی می کنند، و کودک جرات ندارد هر برنامه ای را تماشا کند. حتی سریال هایی که در تلویزیون خودمان در آخر شب نشان می دهد، بچه ها حق تماشای آن را ندارند. چرا که این سریال های برای گروه سنی آنها نیست؟
در اینجا یا باید بپذیریم و تسلیم بشویم برای هر خوراکی که رسانه ها در اختیارمان قرار دهیم و یا اینکه با تدبیر و اندیشه به دنبال راه حل اساسی برای این معضلات باشیم و بدانیم که راه حل آنها در خودمان هست و لاغیر.
بی گمان راه حل هم وجود دارد. اگر در پی اش باشیم می یابیم.
نوشته شده توسط عدالت عابدینی
||